این داستانِ یک دکتر است. دکترِ داستانِ ما در حال حاضر در استرالیا زندگی می کند. زندگی بسیار مرفه ای دارد، زندگی که هیچیک از همکلاسی هایش حتی خواب آن را هم نمی دیدند !
همه ی ما می خواهیم در زندگی به بالاترین چیزها دست یابیم. در هر کلاس می خواهیم شاگرد اول باشیم، گرانترین لباس های بازار را بخریم، کفشهایمان جزء کفش های تک باشد، بلندترین و گرانترین اتومبیل شهر را می خواهیم، می خواهیم با زیباترین و خوشگلترین دختر شهر ازدواج کنیم، دوست داریم بچه هایمان از زیباترین و بهترین بچه های مدرسه خود باشند. می خواهیم بهترین پست ها را داشته باشیم، دلمان می خواهد اگر کاری را شروع کردیم، یک شبه به اوج برسیم و همه ما را به عنوان الگوی "موفقیت" بشناسند.
اما دکترِ داستانِ ما روحیه اش با این قیاس ها سازگار نبود و در این راستا در کل انسانِ کاملاً "متفاوتی" بود.
او می خواست یک زندگی "معمولی" داشته باشد و جالب اینکه در هیچ امتحانی قصد نداشت رتبه ی اول را کسب کند.
هنگامی که همکلاسی هایش تمام شب مشغول حفظ کتاب و جزوه بودند، یا در حال جا کردن خود در دل اساتید برای گرفتن نمره ای بالاتر، او تنها 2 یا 3 ساعت مطالعه می کرد و سپس بدون هیچ استرسی به خواب عمیقی فرو می رفت و عقیده داشت که نمی تواند برای چند نمره اضافی خواب خود را "فدا" کند.
همکلاسی هایش "ساده زیستی و معمولی" بودن او را مورد تمسخر می گرفتند و او را "احمق" می نامیدند، اما دکتر راضی و خوشحال بود. با نمره ای متوسط MBBS (پزشکی عمومی در کشورهای هند و پاکستان) خود را گرفت.
تمام همکلاسی هایش بعد از اخذ مدرک پزشکی عمومی، تلاش خود را چند برابر کردند تا بتوانند تخصص خود را بگیرند و جزء بهترین های جامعه باشند ولی دکتر تصمیم گرفت درس خواندن را متوقف کند و در یک بیمارستان کوچک به عنوان دکتر شیفت شروع به کار کرد. دوستان او بعد از کار در شیفت صبح به کلینیک های خصوصی می رفتند و ناهار خود را با عجله به اتمام می رساندند تا مریض های بیشتری را ویزیت نمایند و شبها نیز مشغول خواندن جزوه های تخصصی خود بودند.
اما دکتر بعد از برگشت از بیمارستان با آرامش کامل ناهار می خورد، کمی استراحت می کرد و عصر هنگام به پیاده روی می رفت، تلویزیون نگاه می کرد، کتاب می خواند، موسیقی گوش می کرد، به دیدن دوستان و آشنایان خود می رفت، و اگر مریضی به در خانه او مراجعه می کرد بدون هیچ شکایتی به صورت رایگان او را معالجه می کرد. او به فکر افزایش درآمد خود نبود و با همان حقوق اندک تلاش می کرد از زندگی لذت ببرد. خانه ی کوچکی کرایه کرد، کولر گازی هم وصل نکرد. یخچال کوچکی برای آشپزخانه ی کوچکش خرید و با موتور به سرکار رفت. در این هنگام پدر و مادرش از او خواستند ازدواج کند.
دکتر در این باره نیز "معمولی" رفتار کرد. هنگامی که تمامی دوستانش به دنبال زیباترین، پولدارترین و خانواده دارترین دختران می گشتند، دکتر با دختری معمولی از خانواده ای ساده و متوسط ازدواج نمود. با هم به خانه ی کوچک خود رفتند و با شادی به زندگی ادامه دادند. بعد از چند سالی بچه ها هم وارد زندگی دکتر شدند. بچه هایی بسیار عادی.
دکتر به جای ثبت نام بچه های خود در گرانترین مدارس خصوصی، آن ها را در مدرسه ی دولتی محله خود ثبت نام کرد. دکتر هیچگاه از آنها نمی خواست که شاگرد اول مدرسه شوند و به آنها فهماند که درس خود را در حد نیاز فرا گیرند و قبول شوند. بچه ها هم با نمرهای متوسط کلاس ها را قبول می شدند و از شیوه زندگی خود لذت می بردند. از مدرسه برمی گشتند، در کنار پدر و مادر خود ناهار می خوردند، کمی استراحت می کردند، سپس درس می خواندند، عصر هم بازی می کردند و شب قبل از خواب به همراه پدر خود به پیاده روی می رفتند.
اما زندگی دکتر اینگونه به پایان نرسید. پیچ کوچکی در جاده ی زندگی دکتر به وجود آمد. تصمیم گرفت از کشورش خارج شود و به کشور دیگری مهاجرت کند. دوستان دکتر هم در تلاش بودند تا مهاجرت کنند و در کشورهای جهان اول به بهترین ها برسند. لذا روزها را در صفهای بلند سفارتخانه های آمریکا، بریتانیا و استرالیا می گذراندند و مدام به دنبال آشنایی بودند تا چند روز زودتر از بقیه به آرزوهایشان برسند. اما دکتر کشوری بسیار "معمولی" را انتخاب نمود که هیچگونه صفی در سفارتخانه های آن وجود نداشت. او به کشور مالدیو رفت و در بیمارستانی مشغول به کار شد.
خانه ی ساده ای کرایه کرد و همسر و بچه هایش را به آنجا برد. دوچرخه ای برای خود و بچه هایش خرید و بعد از اتمار کار به همراه خانواده از مناظر زیبای مالدیو لذت می بردند. آخر هفته ها به مسافرت می رفتند و دوستان فراوانی پیدا کردند. تا اینکه دکتر روزی اطلاعیه ای در روزنامه دید که در آن سازمان بهداشت جهانی (WHO) از چند دکتر عمومی، بدون مدرک تخصص و با تجربه چند ساله خواسته بود تا به یکی از روستاهای دور افتاده در استرالیا رفته و در بیمارستانی مشغول به کار شوند. دکتر برای این شغل اقدام نمود و به استرالیا مهاجرت کرد.
دولت خانه ای در روستا به او داد و او در بیمارستان مشغول به کار شد. بعد از چند سال به خاطر حسن برخورد و حس نوع دوستی و پشتکارش به ریاست بیمارستان رسید. دولت 2000 متر زمین زراعی به او اختصاص داد و دکتر نیز به کمک فرزندان معمولی خود آنجا را به مزرعه ای آباد تبدیل نمود. در حال حاضر او در خانه ای با 5000 متر مربع مساحت زندگی می کند و جگوار خود را در کنار پورشه ی همسرش در پارکینگ اختصاصیشان نگه می دارد و "بچه ها و همسر معمولی" او در کنارش هستند ...
می خواهم بگویم علاوه بر بهترین شدن، اولین رتبه را کسب کردن، شاگرد اول شدن، پولدارترین شدن، راه دیگر و صد البته بهتری هم در زندگی وجود دارد و آن چیزی نیست جز راه "اعتدال" و "معمولی"
این همان راهی است که تمام شادی در آن وجود دارد.
اما ما راه بهترین ها را انتخاب می کنیم و در این راه آنقدر با شتاب پیش می رویم که شادیهای زندگی را یکی پس از دیگری جا می گذاریم و ناباورانه در آخر راه تنها می مانیم، بدون اینکه اجازه دهیم حتی شادی و لذت با ما همکلام شود.
کاش ما هم شاد بودن و لذت بردن از زندگی را بر موفقیت و بهترین شدن ترجیح دهیم.
کاش ما هم "معمولی" باشیم !
درست مانندِ آن لحظه که خالق هستی، بدون هیچ تبعیضی؛ من و تو را از یک عنصرِ یکدست و "معمولی" خلق کرد ...
بجای این همه غرغر کردن، اینهارو امتحان کنید !!
تاکنون با یک غرغرو کار کردهاید؟
آیا شخص غرغرویی را که همیشه با جریانی بیپایان از گفتوگوهای انتقادی همراه است، میشناسید؟
آیا متوجه شدهاید این افراد زندگی را از وجود شما میمکند و لذت کار کردن و خوشی همراهی را از شما میگیرند؟
همه ما حالتهای منفی داریم، نکته این است که چطور آنها را تغییر دهیم. همه ما در جاده موفقیت با حالتهای منفی، انگلهای انرژی و موانع متعدد روبهرو میشویم؛ به همین دلیل یکی از مهمترین کارهایی که میتوانیم در زندگیمان انجام دهیم این است که با استفاده از روشهایی که انرژی منفی را به راهحلهای مثبت تبدیل میکنند، مثبت بمانیم.
هدف، حذف همه غر زدنها نیست بلکه حذف شکایتهای بیمورد است و هدف بزرگتر این است که شکایتهای قانعکننده را به راهحلهای مثبت تبدیل کنیم؛با این همه هر شکایت، فرصتی است برای تغییر نکتهای منفی به مثبت.
آدمهای نادان را میتوان با نوعی سرطان پوست موضعی مقایسه کرد؛ آنها پنهان نیستند، درست جلوی تو میایستند و میگویند: «من اینجا هستم» در نتیجه شما میتوانید به آسانی و به سرعت آنها را محو کنید. نوع خطرناکتری از سرطان وجود دارد که پیچیده و درونی است و پنهانی رشد میکند، گاهی آرام، گاهی سریع؛ ولی در هر صورت قابل درمان نیست؛ سرانجام تا جایی که بتواند پخش میشود و بدن را نابود میکند. برای یک شرکت غر زدن و منفیبافی کردن همانند این نوع سرطان عمل میکند.
سه ابزار برای اینکه غر نزنید :
1- "ولی"، فن مثبت
این راهکار ساده کمک میکند "شکایتها "را به "افکار"، "راهحلها "و "عملکردهای مثبت" تغییر دهی و این طور عمل میکند: هنگامی که تشخیص میدهی در حال غر زدن هستی به سادگی کلمه "ولی "را بگو و سپس فکر یا عملکردی مثبت به آن اضافه کن. مثال:
"میل ندارم برای رسیدن به محل کارم یک ساعت رانندگی کنم ولی سپاسگزارم که میتوانم رانندگی کنم و شغلی دارم. "
"از اینکه چاق شدهام بیزارم ولی احساس خوبی دارم چون قصد دارم ورزش کنم و درست غذا بخورم."
2- باید به جای مجبور بودن بر توانایی داشتن تمرکز کنید
اغلب اوقات شکایت میکنیم و بر آنچه مجبور به انجامش هستیم؛ تمرکز میکنیم. ما چیزهایی شبیه این میگوییم: «مجبورم رانندگی کنم»، «من مجبورم این یا آن کار را انجام دهم». به جای این کار، دیدتان را تغییر داده، تشخیص دهید که مجبور به انجام کار نیستید. شما توانایی انجام کارها را دارید، شما توانایی زیستن را دارید.
در حالی که بسیاری از مردم بیکارند شما توانایی رفتن به سر کار را دارید. شما توانایی رانندگی در ترافیک را دارید در حالی که بسیاری حتی ماشین ندارند یا آنقدر بیمارند که نمیتوانند رانندگی کنند. بر آنچه که توانایی انجامش را دارید تمرکز کنید. به جای استرس بر نعمتهایی که دارید تمرکز کنید. بر شکرگزاری تمرکز کنید.
3- شکایتها را به راهحلها تغییر دهید
هدف حذف شکایتها نیست بلکه حذف شکایتهای بدون فکری است که در خدمت هدف بزرگتری نباشند و اجازه دادن به خودنمایی شکایتهایی که منطقی و ارزشمندند. اولی منفی و دومی مثبت است، تفاوت در نیت است. با شکایتهای بیمورد شما ندانسته، بر مشکلات تمرکز میکنید. با شکایتهای منطقی، مشکل را شناسایی و آن شکایت، شما را به یک راهحل میرساند و آن وقت است که هر شکایتی به فرصتی برای تغییر مثبت تبدیل خواهد شد.
ما به دو دلیل مهم غر میزنیم:
1- ما غر میزنیم چون احساس بیقدرتی میکنیم.
2- ما غر میزنیم چون عادتمان شده است.
شرایط اقتصادی، بنیاد بسیاری از خانوادهها را لرزانده و ما احساس بیقدرتی میکنیم و این امر ما را به عادت غر زدن هدایت میکند. بنابراین میخواهم شما را تشویق کنم روزه غر زدن بگیرید. نه به خاطر اینکه اطرافیانتان شادتر میشوند، که قطعا همین طور خواهد شد، بلکه چون به شما کمک میکند شادی، آرامش، موفقیت و روابط مثبت را تجربه کنید.
5 کاری که به جای شکایت و غر زدن می توانید انجام دهید :
این هم پنج موردی که شما به جای غر زدن میتوانید انجام دهید. این نکات کمک خواهد کرد که بدانید ناتوان نیستید. شما قدرت انتخاب باورها و عملکردهایتان را دارید و در تمرکزتان بر مثبت به جای منفی، ایمان، قدرت و اعتماد را برای غلبه بر چالشهای زندگی و شناسایی راهحلهایی برای شکایتهایتان پیدا خواهید کرد.
• تمرین سپاسگزاری
تحقیقات نشان میدهد هنگامی که در روز، سه موهبتی را که خدا به ما عطا کرده برشمریم میزان شادیمان بیشتر شده و سبب بالا رفتن شور و اشتیاق و روحیهمان میشود. همچنین از نظر فیزیولوژی، همزمانی سپاسگزار بودن و استرس داشتن، غیرممکن است. ذهنمان نمیتواند همزمان دو فکر متضاد داشته باشد. اگر بر سپاسگزاری تمرکز کنید نمیتوانید منفی باشید؛ همچنین میتوانید با قدردانی از همکارانتان به آنها نیرو دهید و متعهدترشان کنید.
• دیگران را تحسین کنید
به جای غر زدن درباره اشتباههای دیگران، بر آنچه درست انجام دادهاند تمرکز کنید. آنها را تحسین کنید تا بیشتر موفقیتشان را مشاهده کنید. البته به خطاهایشان اشاره کنید تا بتوانند یاد بگیرند و رشد کنند ولی مطمئن شوید به ازای هر یک بار انتقاد، سه بار تحسینشان کردهاید.
• بر موفقیت تمرکز کنید
با خواندن یک مطلب مثبت شروع کنید. هر شب قبل از رفتن به رختخواب یک نکته عالی درباره روزتان بنویسید. یک مکالمه عالی، پیشرفت یا موفقیتی که به آن میبالید. بر موفقیت تمرکز کنید و با اشتیاق، منتظر فردا و خلق موفقیتهای بیشتری باشید.
• رها کنید
بر اموری که قدرت تغییرشان را دارید تمرکز کنید و چیزهایی را که ماورای کنترلتان است، رها کنید. از اینکه با رها کردن کنترل، همه چیز به طریقی حل میشود، شگفتزده خواهید شد.
• دعا و مدیتیشن کنید
تحقیقات علمی نشان میدهد که این تمرین روزانه، میزان استرس را کاهش میدهد، انرژی مثبت را تقویت میکند و سلامتی، سرزندگی و طول عمر را بالا میبرد. هنگامی که با میل به غر زدن روبهرو شدید یا احساس میکنید استرستان زیاد شده، مکث کنید، در قدرت بیپایان غوطهور شوید و نیرویی دوباره بگیرید.
به نظر میآید برخی افراد اصلا مریض نمیشوند! این افراد چه میکنند که ما انجام نمیدهیم، تا بیماری را برای همیشه از خود دور نگه داریم.آیا شما هم به همکار یا دوستتان که مثل قهرمانی هستند که نیروهای فوقالعاده دارند و هیچگاه احساس بیماری نمیکنند، حسادت میکنید؟ همان افرادی که وقتی اطرافیانشان همه عطسه و سرفه میکنند و دماغشان را بالا میکشند، در نهایت شادابی مشغول کار هستند.از افراد تندرست متنفر نشوید. در عوض اسرار تندرستی را بیاموزید تا از بیماری و رنج به دور باشید و بدن خود را مصونیت ببخشید. ورزش جنیفر کاستا، مربی هنرهای رزمی در نیویورک، ادعا میکند که هچگاه مریض نمیشود. همین طور پدربزرگ و مادربزرگ او که آنها نیز مربی هنر رزمی هستند. او میگوید: معتقدم که این کار راه متناسبی برای به آرامش رسیدن و کاهش استرس است. همچنین با این روش قلب تقویت میشود و با عملکرد بهتر باعث تقویت سیستم ایمنی بدن نیز میشود. کاستا میگوید از هشت سال پیش که وارد ورزشهای رزمی شده است، سلامت جسمی و روحیاش دچار تحول شگرفی شده است. قبل از آن وی دختری سیگاری و ٢٠ ساله بود که به مقدار زیادی قهوه مصرف میکرده است. او میگوید: پس از اینکه شروع به
ورزش کردم، عادتهای بد را رها کردم. در رژیم غذاییام تجدید نظر و سیگار را ترک کردم. به ورزش ادامه دادم و حالا در ٣٠ سالگی، انرژی بیشتری دارم، قیافه بهتری دارم و قویتر از هر زمان دیگری در گذشته هستم.کریستین نورتاپ، نویسنده کتاب بدن زن، هوش زن میگوید: فعالیت بدنی سنگین گردش خون را بهبود میبخشد و با بهبود گردش خون میزان گلبولهای سفید خون افزایش مییابد. و هر چه گلبول سفید بیشتری داشته باشید (البته تا حد معینی) مبارزه بدن شما با بیماریها سریعتر و راحتر خواهد بود.
به دهان خود توجه کنید!جووانا بروسارد، مشاور ارتباطات عمومی در شیکاگو میگوید شستن دهان با دهانشویههای ضد عفونی کننده به او کمک کرده است که دهان و دندان سالمتری داشته باشد و احتمالا در مقابل سایر بیماریها نیز به وی کمک کرده است.دوازده سال پیش دندانپزشک بروسارد به وی توصیه کرد که به طور مرتب بعد از مسواک از دهان شویه استفاده کند. او میگوید: من این کار را کردم و هر روز صبح از دهان شویه استفاده میکنم. از آن روز به بعد هیچگاه دچار سرماخوردگی یا آنفولانزا نشدهام در حالی که اطرافیانم هر از چند گاهی مبتلا شدهاند. به نظر میرسد که نسبت به این
بیماریها مصونیت پیدا کردهام.علت دیگری که باعث میشود مسواک زدن و استفاده از دهان شویه توصیه شود این است که گاهی بیماریهای خفیف دندان و لثه میتوانند منجر به بروز بیماریهای خطرناک مثل دیابت شوند. هر روز یک سیب، تضمین کننده است مادران گاهی به حق میگویند: خوردن یک سیب به طور روزانه، دکترها را از شما دور نگه میدارد. آنتی اکسیدانت طبیعی به نام کورستین که در سیب قرمز، کلم بروکلی و چای سبز یافت میشود، میتواند در مواقع استرس و اضطراب از بروز علائم حاد جلوگیری کرده و سیستم ایمنی بدن را تقویت کند.مطالعهای که توسط دیوید نیمن دارای مدرک PhD و استاد دانشگاه انجام شد، نشان داد که از بین دوچرخه سوارانی که به مدت پنج هفته هر روز یک گرم کورستین مصرف کردند، تنها پنج درصد در نتیجه دو هفته تمرین شدید، دچار ناراحتیهای تنفسی شدند. در حالی که ٤٥ درصد از افرادی که
دارونما مصرف کرده بودند به این ناراحتیها گرفتار شدند. با این حال در عملکرد سیستم ایمنی بدن اعضای دو گروه، تفاوت قابل توجهی مشاهده نشد.به علاوه محققان متوجه شدهاند که ورزشکارانی که مواد حاوی کورستین مصرف میکنند از لحاظ روحی قویتر و فعالتر از کسانیاند که دارونما مصرف کردهاند. پس به مصرف سیب قرمز عادت کنید.
نگران نباشید، استرس را شکست دهید
زیاد در مورد مریض شدن فکر نکنید! نورتاپ میگوید: ترس از بروز یک اتفاق بد و منتظر چنین اتفاقاتی بودن، سیستم ایمنی بدن را تضعیف میکند. مردم همیشه نگران به وقوع پیوستن یک اتفاق بد هستند. آنها تا سر حد مرگ خود را میترسانند.اضطراب و دلهره دائمی باعث میشود سطح هورمونهای کورتیزول و اپینفرین در بدن افزایش یابد و این هورمونها سیستم ایمنی بدن را تضعیف میکنند.نورتاپ میگوید: وقتی سطح کورتیزول خون به طور پیوسته بالا باشد، سیستم ایمنی دچار افت میشود. وقتی مرتبا در استرس و اضطراب به سر میبرید، بدن شما تولید استروئیدها را
افزایش میدهد.
بیشتر از قبل ویتامین مصرف کنید
نورتاپ میگوید: کمبود ویتامین D در سراسر جهان اپیدمی شده است. ویتامین D در ماهی قزلآلا، شیر و تخم مرغ یافت میشود.هایلا کاس، نویسنده کتاب ٨ هفته تا سلامتی انفجاری! میگوید: تعدادی از داروهایی که دکترها تجویز میکنند بر روی اسیدهای موجود در بدن اثر کرده و آنها را مهار میکنند. این داروها بدن را از مواد مورد نیاز مثل ویتامین D محروم میکنند.الیزالبتا پالیتی، مدیر تغذیه در موسسه لاغری و تناسب اندام دوک میگوید: تحقیقات نشان میدهند که آمریکاییها به اندازه کافی ویتامین C دریافت نمیکنند. مرکبات منبع مناسبی برای ویتامین Cهستند. او میگوید: اینکه ویتامین C از سرماخوردگی جلوگیری میکند، یک باور غلط است. ولی مناسب بودن سطح ویتامین C بدن سیستم ایمنی را تقویت میکند. روان مهمتر از جسم است
ملیسا گالت طراح دکوراسیون داخلی در آتلانتا به طرز تفکر معتقد است. او میگوید: من حتی وقت مریض شدن هم ندارم. او دائما در حال مسافرت است و برای مبارزه با بیماریها چیزی برای پیشگیری استفاده نمیکند. ادامه میدهد: به این چیزها اعتقادی ندارم وتوصیه هم نمیکنم.نورتاپ میگوید: وقتی فکر میکنید سلسلهای از واکنشهای شیمیایی در بدن شما به وقوع میپیوندند. تفکر مثبت مقدار نیتریک اکسید را در بدن افزایش میدهد. این ماده در عملکرد مناسب انتقال دهندههای عصبی دخالت دارد.همچنین سیستم ایمنی بدن را تقویت کرده و گردش خون را تنظیم میکند.اگر مقدار نیتریک اسید در بدن به هر دلیلی مثل تفکر مثبت یا ورزش بالا باشد، مقاومت بدن در برابر بیماریها افزایش مییابد.
آرام باشید
فلیس ریانان مربی یوگا در سانتا مونیکای کالیفرنیا، عامل سلامت روحی و جسمی خود را تمرینهای مدیتیشن و تنفس میداند. او میگوید: تمرینهای مدیتیشن به من کمک میکند تا اعصاب خود را به آرامش برسانم و به سیستم ایمنی بدن اجازه دهم تا بدون دخالت عوامل مزاحم فعالیت کند. برای او ذهن آرام مساوی است با جسم آرام. او میگوید: مهمترین اثر یوگا برای من آرامش روانی و سبکبالی است. دیگر مثل زمانی که جوانتر بودم سرما نمیخورم. خواب راحتری دارم و در مقابله با استرسهای اجتناب ناپذیر زندگی بهتر عمل میکنم.بر اساس مقالهای که در سال ٢٠٠٣ در مجله
پزشکی روانی چاپ شده است، محققان دانشگاه ویسکانسین و دانشگاه هاروارد متوجه شدند افرادی که به طور داوطلبانه به مدت دو هفته در تمرینهای مدیتیشن شرکت کرده بودند، مقدار قابل توجهی مواد مبارزه کننده با سرماخوردگی و آنفولانزا، بیشتر از افراد عادی در بدن دارند.
اجتماعیتر باشید
شلدن کوئن، پروفسور روانشناسی دانشگاه کارنیج ملون که در مورد اثرات اضطراب و روابط اجتماعی در سلامت و سیستم ایمنی بدن تحقیق میکند، میگوید: افرادی که بعد از تماس با ویروس سرماخوردگی در برابر آن مقاومت زیاد نشان میدهند، دارای ویژگیهای مشخصی در شخصیتشان هستند. مثلا افراد برونگرا نسبت به افراد درونگرا در برابر ویروس از خود مقاومت بیشتری نشان میدهند. ما سیستم ایمنی افراد را زیر نظر گرفتیم. علت مصونیت برونگراها در برابر بیماری تعامل بیشتر آنها با مردم نیست. ولی مشخصا چیزی وجود دارد که از این افراد در برابر بیماری محافظت
میکند.او میگوید: داشتن روابط اجتماعی مختلف و متفاوت مهم است. افرادی که در چندین گروه اجتماعی عضویت دارند، در برابر سرماخوردگی مصونیت بیشتری دارند. او اضافه میکند: همچنین باوری جدی در بین متخصصان وجود دارد که افرادی که روابط اجتماعی گستردهتر دارند کمتر به بیماریهای قلبی مبتلا میشنود و عمر طولانیتری دارند.
همیشه مثبت فکر کنید
تحقیقات کوئن نشان میدهد افرادی که روحیه مثبت نگرتر دارند (روحیه مثبتنگر به صورت فرد شاد، مشتاق و علاقهمند و آسوده خاطر تعریف میشود)، کمتر دچار سرماخوردگی میشوند.کوئن و همکارانش در دانشگاه کارنیج ملون، با ١٩٣ فرد بالغ و سالم به مدت دو هفته به طور روزانه مصاحبه میکردند و احساسات مثبت و منفی که این افراد در طول روز تجربه کرده بودند را ثبت میکردند. سپس آنها را به طور داوطلبانه در معرض ویروس سرماخوردگی یا آنفولانزا قرار میدادند. کسانی که تجربیات مثبت گرایی بیشتری داشتند علائم کمتری از بیماری را نشان دادند و مقاومت بیشتری
در برابر ابتلا به بیماریهای حاد تنفسی نشان دادند.کوئن میگوید: علت، سرحال و شادمان بودن این افراد در روز آزمایش ویروس نیست. بلکه علت مصونیت این افراد، شخصیت پایدار آنهاست. دائما دستان خود را بشویید
شاید شستن دستها به نظر یکی از راههای کاملا مشخص (تابلو) مبارزه با بیماریها باشد. ولی مطالعات نشان میدهند که بسیاری از ما توجه زیادی به شستن دستها بعد از استفاده از دستشویی نداریم!کاس میگوید: برای دوری از بیماری باید دستانتان را بشویید. در فصل آنفولانزا به طور روزانه دستها را با صابون بشویید زیرا با عوامل بیماریزای زیادی در تماس هستید. دستگیره درها، نردههای پلهها و مردم اطرافتان. پس دستانتان را تمیز نگه دارید.شستن صحیح دستها به مدت ٢٠ ثانیه بهترین راه برای دوری از یک بیلیون مرتبه سرماخوردگیای است که مردم هر ساله
به آن مبتلا میشوند. همچنین دیگر بیماریهای واگیردار. خوب بخوابید
نورتاپ میگوید: خواب از بهترین راههای دوری از بیماری است. افرادی که شبانه ٨ ساعت متوالی میخوابند، مسلما عملکرد بهتری دارند.کوئن میگوید: کمبود خواب مشکل اصلی است. کسانی که بلافاصله بعد از دراز کشیدن به خواب میروند و در طول شب اصلا بیدار نمیشوند در برابر سرماخوردگی نسبت به افرادی که در طول شب مرتب بیدار میشوند، مقاومت بیشتری نشان میدهند.نورتاپ میگوید: خواب راحت در طول شب، به سیستم ایمنی اجازه بازسازی میدهد. زیرا در طول خواب شب، میزان هورمون ملاتونین در بدن افزایش مییابد که این امر بر سیستم ایمنی بدن اثر مثبت
میگذارد. از همه مهمتر این که هیچ عوارضی وجود ندارد.