وبلاگ امید

عمومی

وبلاگ امید

عمومی

آزمون خود شناسی

  قبل از آغاز آزمون
 
یک آرزو کنید
 
بترتیب به سوالات جواب دهید
 
فقط 4 سوال پرسیده خواهد شد و اگر قبل از پاسخ ؛جوابها را ببینید آزمون بخوبی شما را هدایت نخواهد کرد
 
به آرامی پیش بروید و حوصله بخرج دهید
 
یک قلم و کاغذ آماده کنید
 
در انتها به پاسخهای داده شده نیاز خواهید داشت.این یک پرسشنام ه صادقانه است که به شما چیزهایی درباره واقعیت درونتان خواهد گفت.
 
به هر سوال فقط یک پاسخ بدهید
 
اولین چیزی که به ذهنتان خطور میکند بهترین است
 
به یاد داشته باشید هیچ کس غیر از خودتان نباید پاسخها و نتایج را ببیند.
 
سوال اول
 
حیوانات زیر را بترتیب دلخواه مرتب کنید
 
گاو، پلنگ، گوسفند ، اسب ، خوک
 
سوال دوم
 
درمورد هرکدام کلمه ایی بنویسید که آنرا تشریح کند
 
سگ ، گربه، موش ، قهوه ، دریا
 
 
 
سوال سوم
 
درباره کسی فکر کنید که برایتان مهم است و شما را میشناسد.و میتوانید او را به رنگی اختصاص دهید.پاسخ خود را دوبار تکرار نکنید .
 
هر رنگ را فقط به یک نفر اختصاص دهید
 
زرد ، پرتقالی ،قرمز ، سفید ، سبز
 
سوال چهارم
 
یک عدد بنویسید (از 0 تا 20)
 
روزهفته مورد علاقه خود را بنویسید
 
در انتها
 
مطمئن هستید این پاسخها صحیح هستند باز هم مرور کنید تا مطمئن شوید
 
 
...
 
.
 
.
 
.
 
.
 
.
 
.
 
.
 
.
 
.
 
.
 
.
 
.
 
قبل از خواندن جوابها آرزوی خود را تکرار کنید
 
پاسخ ها
 
1
 
گاو: پیشرواست
 
پلنگ : غرور و افتخار است
 
گوسفند : عشق است
 
اسب : خانواده است
 
خوک : پول است
 
2
 
توصیف شما از سگ شخصیت شماست
 
توصیف گربه همان توصیف شریک شماست
 
موش توصیف دشمن شماست
 
قهوه نگاه شما به میل جنسی است
 
دریا زندگی شخصی شما را نشان میدهد
 
 
 
زرد: کسی که هرگز فراموش نمیکنید
 
نارنجی: کسی که شما او را دوست واقعی میدانید
 
قرمز: کسی که شما او را واقعا دوست دارید
 
سفید : روح دوم شما
 
سبز :کسی که در لحظات حساس زندگی او را بخاطر خواهید داشت
 
 
4
 
0-4 :
زندگی شما بتدریج و آرای رشد خواهد کرد
 
5-9 :
زندگی شما برابر علاقه شما رشد خواهد کرد
 
10-14:
شما تا 3 هفته دیگر 5 واقعه غیر منتظره خواهید داشت
 
15
به بالا زندگی شما با سرعت بسیاری رشد خواهد کرد و آرزوی شما محقق خواهد شد

سوال

استادى از شاگردانش پرسید:چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟
چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت:چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟
آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟
شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.سرانجام او چنین توضیح داد:هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله
می‌گیرد.آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید
صدایشان را بلندتر کنند.سپس استاد پرسید:هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟
آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟
چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است.فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است.استاد ادامه داد:هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر
بیشتر می‌شود.سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند.این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باش
این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست است که  خدا حرف نمی زند اماهمیشه صدایش را در همه وجودت می توانی حس کنی اینجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی.

زن در نظام مصرفی،جنسیت به جای عشق


در جامعه ای که اصالت از آن « تولید ومصرف » و « مصرف و تولید » اقتصادی است و عقل نیز جز اقتصاد چیزی نمی فهمد ، زن نه به عنوان موجودی خیال انگیز ، مخاطب احساسات پاک ، معشوق عشقهای بسیار بزرگ ، پیوند تقدس ، مادر ، همدم ، کانون الهام ، آینه صادقی در برابر خویشتن راستین مرد ؛ بلکه به عنوان کالایی اقتصادی است که به میزان جاذبه جنسی اش ، خرید و فروش می شود.
سرمایه داری زن را چنان ساخت که به دو کار آید:
یکی اینکه جامعه هنگام فراغت به سرنوشت اجتماعی و به استثمار شدنش نیندیشد و نپرسد "چرا کار میکنم؟" ، "چرا زندگی میکنیم؟" ، "از طرف که و برای چه کسی اینهمه رنج میبریم؟"
زن ، به عنوان ابزار سرگرمی و به عنوان تنها موجودی که جنسیت و سکسوالیته دارد ، به کار گرفته شد ، تا نگذارد کارگر و کارمند و روشنفکر در لحظات فراغت ، به اندیشه های ضد طبقاتی و سرمایه داری بپردازند ، و به کار گرفته شد تاکه تمامی خلاء و حفره های زندگی اجتماعی را پر کند. و هنر به شدت دست به کار شد تا بر اساس سفارش سرمایه داری ، سرمایه هنر را -که همیشه زیبایی و روح و احساس و عشق بود- به «سکس» تبدیل کند . این است که میبینیم یکباره نقاشی ، شعر ، سینما ، تئاتر ، داستان ، نمایشنامه.....بر محور «سکسوالیته» به گردش در می آیند.
دیگر اینکه ، سرمایه داری برای تشویق انسانها به مصرف بیشتر و برای اینکه خلق را به خود بیشتر نیازمند کند و مقدار مصرف و تولید را بالا ببرد ، زن را فقط به عنوان موجودی که سکسوالیته دارد -و جز این هیچ ، یعنی موجودی یک بعدی- به کار گرفت. در آگهی ها و تبلیغاتش نشاند ، تا ارزشها و حساسیتهای تازه ای بیافریند و نظرها را به مصارف تازه جلب کند و احساسات مصنوعی که لازم دارد در مردم بوجود آورد.
سکسوالیته به جای عشق نشست و زن این «اسیر محبوب» قرون وسطی ، به صورت یک «اسیر آزاد» قرون جدید درآمد.
 
 
 
دکتر علی شریعتی
 
دوست داشتن در مقابل استفاده کردن
 
 
اشیاء برای استفاده شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند
Things are to be used and people are to be loved.
 
در حالیک امروزه از انسانها استفاده می شود و اشیاء دوست داشته می شوند.
The problem in today's world is that people are used while things are loved.